۱۰ مهر ۱۳۹۸
زنان جادوگر قصه ها مثل قدیم ترسناک نیستند
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین، جادوگرها معمولاً در ادبیات داستانی کلاسیک و مدرن زنانی قدرتمند هستند که توان بیشتری از مردان دارند و قادر هستند حتی بر مردان تسلط پیدا کنند. شاید همین امر باعث شده است که جریانهای فمینیستی به این داستانها علاقه بیشتر پیدا کنند. تاریخ ادبیات میگوید این جادوگران غالباً زنانی خطرناک هستند و قدرت آنها باید به نوعی نابود شده یا خنثی شوند. در داستانهای دوره رنسانس این زنان با چهرههای زشت و ترسناک نمایش داده میشوند ولی به تدریج در دوره معاصر جادوگران زنانی با چهرههای زیبا و معمولی ترسیم میشوند که نشان از تغییر گرایش و ذائقه مردم نسبت به این موجودات خیالی هستند.
در دهههای اخیر کتابهای رمان و داستان کوتاه درباره زنان جادوگران حتی آنها را به عنوان قهرمان نیز یاد میکند چون شرایط سیاست بینالملل با ظهور چهرههای تنفر آوری مثل دونالد ترامپ در راس قویترین ارتش جهان که اتفاقاً روحیه زن ستیزی نیز دارد موجب میشود که جادوگران به خصوص زنان جادوگران از شخصیتهای شرور داستانها تبدیل به قهرمانهای این داستانها شوند. ظهور جنبشهای حقوق زنان مثل هشتک من هم (#MeToo) علیه تجاوز به این پدیده دامن زده است و حالا دیگر جادوگران موجوداتی پیر و زشت نیستند. آنها مثل هرمونی گرنجر در هری پاتر زنان خوش سیما و دوست داشتنی هستند که از جادوی خود علیه زشتیها و مردان شرور استفاده میکنند.
ماریون گیبسون استاد دانشگاه اکستر انگلیس با اشاره به چاپ رمانها و داستانهای بیشماری در سالهای معاصر با محوریت زنان جادوگر قهرمان میگوید: در حقیقت وجود شخصیتی مثل ترامپ که خود را شکارچی جادوگران خطاب میکند، باعث میشود علاقه به داستانهای جادوگری بیشتر شود. در این داستانهای مورد علاقه مردم جادوگران در نقش مبارز ظاهر میشوند تا حق آنها را از افرادی مثل ترامپ بگیرند.
گذشته از مسئله فمینیسم و مسائل حقوق زنان و جنبشهای مدنی علیه تجاوز و قتل کودکان و زنان به نظر میرسد داستانهای جادوگری شکل و ساختار جدید پیدا کردهاند. این داستانها از فضای تاریک و ترسناک گذشته فاصله گرفته و به سمت داستانهایی میل کرده است که در آن خبری از قتل و غارت نیست. در این داستانها جادوگران از نیروهای خود برای کمک به مردم استفاده میکنند که البته این پدیده جدیدی در ادبیات جادوگری نیست. بسیاری از قهرمانان جادوگر در داستانها از قدرت خود به جای شرارت به نفع مردم استفاده کرده ولی وقتی تعداد آنها در ادبیات معاصر زیاد میشود تبدیل به یک جریان و اصطلاح مرسوم میشود.
شاید بتوان آغاز جریان تبدیل جادوگران شرور به جادوگران خوب را رمان جین ایر نوشته شارلوت برونته دانست که در ادامه رمان جادوگران ایستویک جان آپدایک در سال ۱۹۸۴ تکمیل کننده آن باشد. شاید آپدایک این رمان را برای تبرئه کردن خود از اتهام زن ستیزی نوشته باشد ولی همه خوانندگان تایید میکنند که این رمان نوعی آشتی میان مردم عادی و جادوگران است. در این رمان جادوگران تنها در صورت طلاق قادر هستند قدرت خود را پیدا کنند و در هوا پرواز کنند. آپدایک در مصاحبهای قبل از مرگش گفته بود که این رمان را در فضایی نوشته بود که همه زنان علیه مردان بودند و همه جا جنبشهای فمینستی وجود داشت ولی خواستم با این رمان ثابت کنم که هیچ جنگی نمیشود در این میان بین زنان و مردان متصور شد.
گیبسون میگوید داستان جادوگران در سالهای معاصر در اصل به این خاطر محبوب شده است که اخبار تجاوز و هتک حرمت زنان به صراحت در رسانهها اعلام میشود و حتی زنان نیز از دفاع حقوق خود ترسی ندارند. به نوعی زنان جادوگران را در نقش قهرمانانی جای میدهند که حقوق آنها را از مردان قدرتمند میگیرد.
ایبنا
در دهههای اخیر کتابهای رمان و داستان کوتاه درباره زنان جادوگران حتی آنها را به عنوان قهرمان نیز یاد میکند چون شرایط سیاست بینالملل با ظهور چهرههای تنفر آوری مثل دونالد ترامپ در راس قویترین ارتش جهان که اتفاقاً روحیه زن ستیزی نیز دارد موجب میشود که جادوگران به خصوص زنان جادوگران از شخصیتهای شرور داستانها تبدیل به قهرمانهای این داستانها شوند. ظهور جنبشهای حقوق زنان مثل هشتک من هم (#MeToo) علیه تجاوز به این پدیده دامن زده است و حالا دیگر جادوگران موجوداتی پیر و زشت نیستند. آنها مثل هرمونی گرنجر در هری پاتر زنان خوش سیما و دوست داشتنی هستند که از جادوی خود علیه زشتیها و مردان شرور استفاده میکنند.
ماریون گیبسون استاد دانشگاه اکستر انگلیس با اشاره به چاپ رمانها و داستانهای بیشماری در سالهای معاصر با محوریت زنان جادوگر قهرمان میگوید: در حقیقت وجود شخصیتی مثل ترامپ که خود را شکارچی جادوگران خطاب میکند، باعث میشود علاقه به داستانهای جادوگری بیشتر شود. در این داستانهای مورد علاقه مردم جادوگران در نقش مبارز ظاهر میشوند تا حق آنها را از افرادی مثل ترامپ بگیرند.
گذشته از مسئله فمینیسم و مسائل حقوق زنان و جنبشهای مدنی علیه تجاوز و قتل کودکان و زنان به نظر میرسد داستانهای جادوگری شکل و ساختار جدید پیدا کردهاند. این داستانها از فضای تاریک و ترسناک گذشته فاصله گرفته و به سمت داستانهایی میل کرده است که در آن خبری از قتل و غارت نیست. در این داستانها جادوگران از نیروهای خود برای کمک به مردم استفاده میکنند که البته این پدیده جدیدی در ادبیات جادوگری نیست. بسیاری از قهرمانان جادوگر در داستانها از قدرت خود به جای شرارت به نفع مردم استفاده کرده ولی وقتی تعداد آنها در ادبیات معاصر زیاد میشود تبدیل به یک جریان و اصطلاح مرسوم میشود.
شاید بتوان آغاز جریان تبدیل جادوگران شرور به جادوگران خوب را رمان جین ایر نوشته شارلوت برونته دانست که در ادامه رمان جادوگران ایستویک جان آپدایک در سال ۱۹۸۴ تکمیل کننده آن باشد. شاید آپدایک این رمان را برای تبرئه کردن خود از اتهام زن ستیزی نوشته باشد ولی همه خوانندگان تایید میکنند که این رمان نوعی آشتی میان مردم عادی و جادوگران است. در این رمان جادوگران تنها در صورت طلاق قادر هستند قدرت خود را پیدا کنند و در هوا پرواز کنند. آپدایک در مصاحبهای قبل از مرگش گفته بود که این رمان را در فضایی نوشته بود که همه زنان علیه مردان بودند و همه جا جنبشهای فمینستی وجود داشت ولی خواستم با این رمان ثابت کنم که هیچ جنگی نمیشود در این میان بین زنان و مردان متصور شد.
گیبسون میگوید داستان جادوگران در سالهای معاصر در اصل به این خاطر محبوب شده است که اخبار تجاوز و هتک حرمت زنان به صراحت در رسانهها اعلام میشود و حتی زنان نیز از دفاع حقوق خود ترسی ندارند. به نوعی زنان جادوگران را در نقش قهرمانانی جای میدهند که حقوق آنها را از مردان قدرتمند میگیرد.
ایبنا
نظر خود را بنویسید: